سه شنبه 92 بهمن 8 , ساعت 8:14 صبح
گرچه دوریم از هم ولی دلهامان نزدیک و هر بار که دهل رفتنت را آواز می دهی جای گوش این دل ماست که خراشیده می شود گرچه دلهامان نزدیک ولی دوریم از هم دوری روح شکن، دوری روح گداز و من معلق در حال و آینده تفکرات مبهم، خط ممتد بیگانه... و تو خسته از اینجا در جستجوی ساحلت در آن دور دستها غافل از ساحل دریامان، افق چشمانت شاید دریای آنها آبی تر باشد... دوری روح شکن، دوری روح گداز
نوشته شده توسط nariman12 | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ